عسل جونعسل جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره
شروع زندگیمونشروع زندگیمون، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره
بابا عبدالرضابابا عبدالرضا، تا این لحظه: 46 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
مامان حدیثمامان حدیث، تا این لحظه: 38 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

شیرینی زندگیمون عسل

سفیدبرفی و یک کوتوله

1392/9/5 21:21
نویسنده : مامان
526 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز خیلی ناراحت گم شدن حلقم بودم و خیلی بی حوصله ام شده بودم برای همین عسلو  گذاشتم پیش باباش و بعد از مدتها با خاله الهام دوستم رفتیم بیرون . رفت و برگشتمون یک ساعت بیشتر طول نکشید ولی کمیت مهم نیست بلکه کیفیته که اهمیت داره . چون توی همین یک ساعت کلی خرید کردیم و حسابی دلمون باز شد . من یک پالتو خریدم به همراه تعدادی لوازم آرایش و خاله الهام هم فقط وسایل آرایشی خرید. تو راه برگشت دلم نیومد دست خالی برم خونه برای عسل هم یه عروسک خریدم .

خلاصه وقتی اومدم خونه بازم یاد حلقم افتادم و حسابی خلقم گرفته شد و عسل خانم هم از همیشه بیشتر ادیت کرد و اصلا یک دقیقه هم نخوابید و تا ساعت 2 نصفه شب منو توی وبگردی همراهی کرد و جالب بود یا لب تابو نگاه می کرد و یا با من حرف می زد ولی تا دوربینو می دید زل می زد توی دوربینو جدی نگاه می کرد .

امروز هم صبح به نسبت روزای قبل زود بیدار شدم ناهارو آماده کردم کلی لباس ریختم ماشین لباسای عسل روهم توی مینی واش ریختم تا شسته بشه و بعد دیدم عسلی خوابه برای همین رفتم حمام تا دوش بگیرم وقتی بیرون اومدم دیدم عسلی بیدار شده لباساشو آماده کردم و عسل رو هم حمام کردم وقتی بیرون اومدیم بابایی هم اومد و ناهار خوردیم بعد بابای عسل باز می خواست بره سرکار از اونجایی که من و عسل تنها بودیم و من می خواستم کمی متحول بشم تا از این افسردگی بیرون بیام به الهام دوستم زنگ زدم و بهش گفتم میام خونتون خلاصه سریع آماده شدم و وقتی داشتم توی کیف لوازم آرایشم دنبال ضدآفتابم می گشتم عینکبه طور ناگهانی ساعتمو حلقمو دیدم که توی کیف بود هوراخلاصه  به این نتیجه رسیدم که متحول شدن باعث پیدا شدن اشیا گمشده می باشدخنده. بعد از اطلاع رسانی پیدا شدن حلقم آژانس گرفتم و با عسلی رفتیم مهمونی . این هم عکسای قبل و بعد از مهمونی.

بریم ادامه مطلب...

سفیدبرفی مامان.

سفیدبرفی و یک کوتوله.

ماهان پسر خاله الهام که به دلیل مسایل امنیتی نمی شد با عسل عکس بگیره.

فدای خنده نازت که سرت گرم بود با عروسکا و به دوربین نگاه نمی کردی.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

مهتاب
6 آذر 92 0:10
دل منم گرفته بود با دیدن عکسهای عسل فینگیلی کلی دلم باز شد راستی چشمت روشن بانو حلقه ت پیدا شده
مامان
پاسخ
انشالله همیشه شاد باشی ممنون گلم
مامان فاطمه
7 آذر 92 12:27
وااااااااااااااااااااااااااااای فدای عسل ناز بشم که مثل فاطمه با چشمای گشاد به دوربین مینگره
مامان
پاسخ
خدا نکنه عزیزم .
Lili
7 آذر 92 14:10
سلام عزيز دلم مرسي كه انقدر مهربون و با محبتي به جون اوا نميدونم چه جوري جبران محبت هاي بي مثالت رو بكنم... واقعاً بم لطف داشتي و بي نهايت با كامنت هات شرمندم كردي. بيش از حد خوشحالم كه دوستي دارم كه كه مهمتر از شادي در غم كنارمه. به خاطر فشار عصبي و درست نبودن تغذيه پريروز نفهميديم يه دفعه چي شد... دروغ چرا يك ان فكر كردم سكته كردم و فلج شدم.... من طبق آخرين ازمايش هاي خون دكتر تشخيص غلظت خونه بالا داده و گفته بود استرس برام بده و همش منو از سكته ميترسوند و اون روز من بيشتر إز همه ترس سكته و فلج شدن داشتم تا مردن... ببخش تورو خدا ناراحتتون كردم اما واقعاً دوست داشتم براي اوا به يادگار بمونه ميخوام تلخي و شيريني زندگي من و از زماني كه توشِ كامل با خبر باشه نميدونم درسته يا اشتباه اما من اينجوري دوست داشتم.. خيلي دوستت دارم ميبوسمت واقعاً باز هم ممنونتم به خاطر كامنت هاي پر از مهر و محبتت عزيز دلم
مامان
پاسخ
عزیزم خیلی خوشحالم که خوبی . همیشه شاد باشی
Lili
7 آذر 92 14:16
خيلي خوشحال شدم كه حلقه آت پيدا شد و خوشحال تر از اينكه براي خودتم وقتي گذاشتي و با الهام رفتي بيرون... عسلي نازمو ببوس كه واقعاً رنگ بنفش بهش مياد و درست فرشته كوچولوي ناز خودم شده
مامان
پاسخ
واقعا به این وقت گذاشتن احتیاج داشتم. ممنون خاله جون .
Lili
7 آذر 92 14:22
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐براي عسل جون و مامان گلش
مامان
پاسخ
بخدا تکی
Lili
7 آذر 92 15:36
عزيزمي مهربونم راستي خريد هاتونم انشالله به سلامتي استفاده كنيد🌷🌷🌷
مامان لي لي
9 آذر 92 2:22
عاشق پسر خاله ي، کلاه قرمزیم! دیدی رفته بود يك کیک مسموم رو تنهایی خورده بود تا بقیه مریض نشن! 
بهش گفتن: خب چرا ننداختی دور؟گفت خب مورچه ها میخوردن! مريض ميشدن!!به مورچه که نمیشه سرم وصل کرد.اين يعنی آخر معرفت به یاد همه ي رفقای با معرفت كه هيچ وقت از يادمون نميرن و تو با معرفت ترين خواهر مني😘😘😘😘😘
برلیان
9 آذر 92 18:45
سلام مامان عسل این اولین کامنت خاله جون عسله انشاء ا... که خدا برای شما و باباییش نگهش داره
مامان
پاسخ
ممنون خاله جون انشالله زودتر نی نی خودتو بغل کنی
مامان فاطمه
9 آذر 92 19:15
سلام پست حوله مکه بازسازی شد
مامان لي لي
10 آذر 92 1:55
صبرکن سهراب!قایقت جا دارد؟من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم/ماهیان شهرما از کوسه ها وحشی ترند/بره های این حوالی گرگهارا میدرند/سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها/زنده ها هم آبروی مرده هارا میبرند.
مامان
پاسخ
واقعا اگه جا داره منم سوار شم
مامان لي لي
11 آذر 92 22:31
Khososiiiiiiiiiiiiii
مامان لي لي
12 آذر 92 2:07
صحبت ازفاصله نیست!صحبت ازمهرووفاست شايداين فاصله ها،محک عاطفه هاست!
مامان غزل
12 آذر 92 15:24
سلام مامان عسل وبلاگ قشنگی داری .تقریبا همه مطالبشو خوندم خسته نباشی.
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم لطف داری.
مامان فاطمه
13 آذر 92 23:53
آقااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا پس چرا بروز نمیکنید دیگه
مامان
پاسخ
شرمنده من یه سر دارم و هزار سودا
مهتاب
14 آذر 92 13:00
سلام عسلکم 4 ماهگیت مبارک گلم الان دیگه باید وکسنتو زده باشی یه کوچولو درد داشت مگه نه اشکال نداره خانوم طلا عوضش دیگه مریض نمیشی فدات بشم کوچول موچول من
مامان
پاسخ
ممنون خاله مهربون .
مامان آیدا
14 آذر 92 15:58
ماهگرد 4ماهگیت مبارک خانومی واکسنتو زدی اوف شدی جانم ایشالله همیشه سالم باشی
مامان
پاسخ
ممنون خانمی که به یاد ما بودید.
مامان آیدا
14 آذر 92 15:59
4ماهگیت مبارک
مامان فاطمه
14 آذر 92 23:32
تولد چهار ماهگیت مبارک عزیزم مامانی یادش رفته آیااااااااااااااااااااا
مامان
پاسخ
مرسی خاله . نه خاله جون مامانم به نت دسترسی نداشته.
مامان لي لي
15 آذر 92 7:17
دوستی های دیرینه معنای زندگی هستند،هرجاهستی باش; به یادت حس خوبی دارم!
مهتاب
16 آذر 92 10:48
دوستم حالت خوبه عسلکم خوبه ؟ نگرانتون شدم غیبتت خیلی طولانی شده
مامان
پاسخ
ممنون خانمی ما خوبیم . مرسی که به فکر ما بودید.
الهام مامان محیا
16 آذر 92 17:02
سلام دوستان لطفا برای دعا یه سر بیاین وب ما... متشکر
مامان گلشيد
17 آذر 92 7:45
خدا رو شكر عزيزم كه حلقه ات پيدا شد البته بگما امان از اين حواس پرتي اين سفيئ برفي كه خيلي خوردني شده خاله قربون اون چشمات بره كه اينطوري به دوربين زل زدي الهي هميشه سالم باشي قربونت برم
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم . خدا نکنه خاله جون . انشالله گلشید عزیزم زیر سایه شما و باباش همیشه سالم باشه.