عسل جونعسل جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره
شروع زندگیمونشروع زندگیمون، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره
بابا عبدالرضابابا عبدالرضا، تا این لحظه: 46 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
مامان حدیثمامان حدیث، تا این لحظه: 38 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

شیرینی زندگیمون عسل

بدون عنوان

1392/4/2 19:17
نویسنده : مامان
178 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم . ببخش که من دیر به دیر به وبلاگت سر می زنم و اینجا رو به روز می کنم . عزیزم این مدت اتفاقای زیادی افتاده که بعضی هاشون خیلی ناراحت کنندس .

چند وقت پیش وقتی برای چکاپ ماهیانه رفتم متوجه شدم فشارم بالایه برای همین خانم دکتر بهم گفت که پیش یه دکتر قلب برم تا دلیل بالا بودن فشارمو بفهمم ولی مامانی پشت گوش انداخت و نرفت  تا اینکه یک هفته بعد حالم خیلی بد بود و با حال خراب رفتم دکتر که بازم دیدم بله فشارم بالا رفته و خیلی اذیت بودم . بازم دکتر گفت که به دکتر قلب مراجعه کنم . برای همین پدرجونت زحمت افتاد ورفت از دکتر قلب برای من نوبت گرفت اما اون روز من شیفت صبح بودم و نتونستم برم دکتر برای همین نوبتم دادم به مامان جونت که مدتها بود می گفت قفسه سینش درد می کنه خلاصه اون روز مامان جون با خاله جونت رفته بودن دکتر و بعد از معاینه دکتر گفته بود که رگ قلب مامان جون گرفته . وقتی این خبرو شنیدم عزیزم دیگه نمی دونم چه حالی داشتم فقط گریه می کردم و از خدا سلامتی مامان جونو می خواستم. البته خدا رو شکر بعد از اینکه مامان جون تهران رفت و اونجا معاینش کرده بودن کفته بودن که خدا رو شکر مشکل حادی نیست و با دارو رفع میشه .

اما گلم مامانت این روزا حال و روز خوبی نداره  نه از لحاظ روحی و نه از لحاظ جسمی . عزیزم فشارم که بالا بود ، دیروز هم جواب آزمایش قندمو گرفتم دیدم اون هم بالا رفته . دیگه نمی دونم چکار کنم همه مریضی ها به مامان حمله کرده . از طرفی سرکار اومدن برای مامان با این دردایی که داره واقعا وحشتناکه حالا هم که دیگه با این قند و فشار نمی دونم اصلا چی باید بخورم .

گلم حاضرم تمام این سختی ها رو تحمل کنم  اما شما انشالله سالم و سلامت بیای تو بغلم و انشالله صد ساله بشی عزیزم .

راستی اسم شما هم مشخص شد  بله عزیزم بعد از کلی بررسی و بحث (یه دفعه فکر نکنی منو بابایی با هم دعوا کردیم ها نیشخند) اسم عسل رو برای شما انتخاب کردیم .مبارکت باشه عزیزم امیدوارم دنیا مثل اسمت همیشه برات شیرین باشه .love chain

یه چیز دیگه که یادم افتادم اینه که هفته پیش بعد از چند روز که مامان و بابا خونه رو حسابی تمیز کردن و اتاق شما رو آماده کردن مامان جون و خاله جونت زحمت افتادن و سیسمونی شما رو آوردن . هنوز وسایلتو مرتب نکردیم و البته من گذاشتم تا خاله زهرات برگرده ایران و اون با سلیقه خودش اتاقتو بچینه عزیزم .

انشالله که همه وسایلت مبارکت باشه . گلم برای مامان دعا کن تا این دو ماه باقی منده رو هم به سلامت طی کنه و شما صحیح و سالم بیای پیش ما .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ارلا
13 تیر 92 13:04
سلام
خیلی اسم دخترت قشنگه اونم اسم عسل واااااااااااااااااااااااااااااای خداااااااااااااااااااااااااااای منچه نازه
مبارکه


مرسی عزیزم .